انیمیشن نبرد خلیج‌فارس۲ داستان مقابله‎ی ناو ایرانی با یک ناوگان متجاوز آمریکایی در خلیج فارس و در تنگه‎ی هرمز است. زمان فیلم مشخص نیست ولی به نظر می‎رسد آینده‎ای نزدیک را به تصویر کشیده است. نبرد خلیج‌فارس۲ در رسانه‎های غربی مورد توجه واقع شده است؛ این درحالی است که رسانه‎های سینمایی داخلی توجه خاصی بدان نداشته‎اند.

«واشنگتن پست» در  تحلیلی نقادانه درباره این انیمیشن نوشت: «این فیلم ایرانی، در یک جنگ فرضی در خلیج فارس نیروی دریایی آمریکا را به مرگ فرا می‎خواند. یک فرمانده نظامی ایرانی دستور می‌دهد که نیروهایش ناوهای آمریکایی که به خلیج فارس آمده‌اند را منهدم کنند و در بعضی از صحنه‌ها، موشک‌هایی که آن‌ها شلیک می‎کنند، پرچم آمریکا را از جا می‌کنند.» واشنگتن پست یادآور شد: «در این فیلم یک شخصیت، که شباهت بسیاری به «قاسم سلیمانی» فرمانده سپاه قدس ایران دارد و فرمانده ناوهای ایرانی در خلیج فارس است،  زمانی که فرمانده آمریکایی به او می‎گوید: «یا تسلیم شو و یا بمیر!» در جواب می‌گوید: «ژنرال، من دیپلمات نیستم، من انقلابی‎ام!» وی همچنین هشدار می‎دهد که هر سربازی که در حمله علیه ایران شرکت می‎کند باید تابوت خود را سفارش داده باشد.» «گاردین» در تحلیل خود گفته است: «نکته حائز توجه در مورد این انیمیشن آن است که اکران آن با تهدیدهای «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا علیه ایران به خاطر آزمایش موشک‎های بالستیک، مصادف شده است. این فیلم اکنون در تهران و دیگر شهرهای ایران در حال اکران است و سازندگان آن امیدوارند که در روسیه و چین نیز اکران شود.[i]»

شخصیت اصلی فیلم فرمانده ناو ایرانی است. او مطمئن و مصمم است و لحظه‎ای شک به خود راه نمی‎دهد. مکرر دیالوگ‏‌هایی در موضع قدرت از زبان فرمانده جاری می‎شود که به توان نظامی اتکا می‎کند. در کنار آن نیز انواع تجهیزات نظامی با ارائه شناسنامه کامل، مقابل دشمن به کار می‎رود. دشمن مغلوب این تجهیزات است و سربازان خودی سرمست از آنان. اما هر جا در موضع ضعف قرار می‎گیرد یاد توسل به اهل بیت می‎افتند. پرچم یا فاطمه الزهرا نمایش داده می‎شود و فضا احساسی می‎شود. آیا معنای توسل این است؟ اوج این نگاه فانتزی در صحنه‎ی عمل نکردن موشک‎هاست. جایی که فیلم، یاری الهی را در یک معجزه‏ی دور از ذهن تصویر می‏کند. به راستی امدادهای غیبی این گونه‏اند؟ با این تعریف چگونه می‎خواهیم سنت‎های الهی در زمین و نظام آزمایش خداوند را در چارچوب فکری مخاطب بهم نزنیم؟ وقتی ما در چنین سطحی بمانیم آیا می‎توان توقع عمق بخشیدن و هنری کردن مفاهیم اعتقادی را داشت؟در ساخت انیمیشن، جزئیاتی در حد بافت پارچه‌‏ها رعایت شده ولی در فیلمنامه این دقت نظر را نمی‎بینیم. مطلبی که خود سازندگان اثر نیز به آن تلویحا اشاره دارند و جلوه‎های ویژه را مهم‎ترین مشخصه‎ی این اثر می‎دانند. از اشکالات عجیب کارگردانی نیز به طور مثال در مورد غافلگیری نیروهای ایرانی از مواجهه با یک ناوگان آمریکایی در عوض یک ناو است. این درحالی است که بارها در چند سکانس پیش از آن که افسر این موضوع را اعلام کند ناوگان را در صفحه‎ی رادار می‎بینیم!

نکته‎ی دیگر غایت مطلوب این نبرد است. گویی در هم شکستن دشمن و تحقیر وی هدف مقاتله با دشمن است. هیچ کس به فیض شهادت نمی‌‏رسد. حتی ناو دیگر ایرانی هم محو می‎شود و در حرکتی وسترن‏‌وار دوست خود را در لحظه‌‏ی اخر زندگی نجات می‎دهد. در نطق‎های مکرر فرمانده، شهادت به عنوان یک آلترناتیو برای پیروزی قرار گرفته است. سعی زیادی شده تا چهره‎ی وی شبیه به سردار سلیمانی ساخته شود. اما آیا مدل فرماندهی سردار این گونه‎است؟ فرماندهی از اتاق کنترل مدل آمریکایی است. آنچه از دفاع مقدس برای ما به یادگار مانده شیوه‎ی دیگری است. مشکل از آنجایی شکل گرفته که نویسنده معنای «ستاد» را به درستی درک نکرده است. در واقع فیلم به ما تصویر صحیحی از یک عملیات نظامی نمی‎دهد. اطلاعات نظامی و دیالوگ‏‌ها مجموعه‎ای از دنبال کردن چند کانال تلگرامی است. در بُعد نظامی فیلم به شدت متاثر از فیلم‎های‌ هالیوودی و تا حد زیادی بازی‎های کامپیوتری است.

سکانس ابتدایی تا حد زیادی شبیه به یکی از نسخه‎های بازی آمریکایی «ندای وظیفه» است. تا جایی که وقتی در ادامه و در سیر داستانی به آن سکانس می‎رسیم حس می‎کنیم تدوین سکانس معرفی به گونه‎ای بوده که انفجار بزرگ بیشترین شباهت را به بازی مذکور پیدا کند. سوای مطلب فوق، فضای گیم بر فیلم حاکم است. بیش از آن که داستانی در جریان باشد شاهد عبور از مراحل یک بازی اکشن هستیم. شاید بیننده ترغیب می‎شود که در نقش گیمر قرار گیرد و مراحل را خود جلو ببرد. در این صورت دیگر چه نیازی به سینما بود. نبرد خلیج‌فارس۲ در جایگاه یک گیم می‎توانست تاثیرگذارتر باشد. صد البته که تولید یک بازی در این سطح نیاز به نیروی انسانی و امکانات کافی دارد. مطلبی که کارگردان اثر آن را با عنوان «صنعتی نشدن انیمیشن ایرانی» همواره در مصاحبه‎های خود به کار می‎برد.

نظیر این فیلم در‌ هالیوود بسیار است. فیلم‎هایی غالبا با درجه (B) که کاملا در موضع پوزیشن قرار می‎گیرند یا حتی به ظاهر مخالف‌خوانی می‎کنند اما قدرت نظامی آمریکا را تصویرسازی می‎کنند. باید پرسید چه بخش از سینمای ما با این یورش دشمن شماره‎ی یک این ملت مقابله کرده است؟ نبرد خلیج‌فارس۲ از معدود تلاش‎هایی است که در این زمینه شده اما نمی‎توان آن را اثری برجسته در نظر گرفت و تنها می‌توان در جایگاه یک خط‌شکن به آن نگاه کرد. شاید در جایگاه فیلم‏‌های ابتدایی دهه شصت قرار بگیرد که آغازگر سینمای دفاع مقدس بودند اما با غایت مطلوب آن سینما فاصله‎ی زیادی داشتند. برای ساخت چنین آثاری عوامل زیادی لازم است. یک گروه کوچک نمی‎تواند تمام امور را انجام دهد. به خصوص در فیلمنامه که به در هم آمیختن محتوای غنی با جذابیت‎ و پیچیدگی روایی نیاز است. این فرصت برای سینمای انقلابی زیاد پیش نمی‎آید و باید با دقت بیشتری به سراغ آن رفت.


[i] خبرگزاری تسنیم


پیوند