آکادمی علوم و هنرهای سینما (AMPAS)، اعطای جایزه‎ی اسکار خارجی‌زبان را از دوره بیستم مراسم اسکار (سال ۱۹۴۷ میلادی) آغاز کرد. البته این یک برنامه‎ی غیررسمی بود که در سال ۱۹۵۶ شکل رسمی به خود گرفت. در این سال جاده اثر «فدریکو فلینی» اولین جایزه‎ی رسمی اسکار خارجی‌زبان را بدست آورد. این جایزه به فیلمی اعطا می‎شود که بخش عمده‌ی دیالوگ‎های آن، زبانی غیر از انگلیسی باشد. هر کشور می‎تواند یک فیلم را به عنوان نماینده‎ی خود در اسکار معرفی کند. فیلم نیازی نیست در سینماهای آمریکا اکران شده باشد اما باید در طی مدت مشخصی که آکادمی اعلام می‎کند، دست کم هفت روز در سینماهای تجاری کشوری که آن را معرفی می‎کند به نمایش درآمده باشد و پیش از اکران در سینما از بسترهای رسانه‎ای دیگر نظیر اینترنت و تلویزیون پخش نشده باشد. برخلاف جایزه‎ی بخش اصلی که به تهیه‎کننده فیلم اعطا می‎شود، جوایز این بخش به نام کشور معرفی‎کننده‎ی فیلم است. البته از سال ۲۰۱۵ نام کارگردان نیز در کنار نام کشور سازنده روی مجسمه حک می‎شود.

ایتالیا و فرانسه بیشترین میزان نامزدی کسب این جایزه را داشته‎اند؛ آثار فیلمسازانی چون: فدریکو فلینی، «ویتوریو دسیکا»، «فرانسوا تروفو»، «رنه کلمان» و… . همچنین «لوئیس بونوئل»، «آکیرا کوروساوا»، «اینگمار برگمان» و «کوستا گاوراس» از جمله کارگردانانی بودند که شهرت جهانی آن‎ها و جوایز اسکارشان تاثیر متقابلی روی هم داشته است. اسکار اولین بار به طور غیررسمی در سال ۱۹۵۱ به یک فیلم از آسیا رسید؛ راشومون آکیرو کوروساوا از ژاپن منتخب آن سال بود. از آسیا نمایندگان ایران، تایوان، چین، ژاپن، فلسطین، قزاقستان، ویتنام، هند و هنگ‎کنگ تا به حال توانسته‎اند به جمع پنج نامزد نهایی اسکار راه یابند. در این بین بیشترین میزان دریافت جایزه متعلق به ژاپنی‎هاست.

وجه سیاسی اسکار خود را در این بخش بیشتر هویدا می‎کند. از اعطای نامزدی و جایزه به فیلمسازان روس در اوج جنگ سرد میان آمریکا و شوروی تا دهن کجی آکادمی به سیاست‎های ترامپ که نصیب فروشنده‎ی اصغر فرهادی شد. که صد البته تمام این‎ها قرار است نشانی بر غیرسیاسی بودن و استقلال آکادمی اسکار باشند اما پیامی که این رفتارها مخابره می‎کنند، کاملا متفاوت است. در واقع هر سالی که آکادمی سعی دارد نشان‎ دهد سیاست از سینما جداست، سیاسی‎ترین انتخاب‎ها را داشته است.

 

اولین بار در سال ۱۹۷۷ دایره‎ی مینا به کارگردانی «داریوش مهرجویی» از ایران به آکادمی اسکار معرفی شد. پس از آن وقفه‎ای چند ساله افتاد و فیلمی به آکادمی معرفی نشد تا این که از سال ۱۹۹۴، و با معرفی فیلم زیر درختان زیتون عباس کیارستمی، هر سال یک فیلم از ایران به آکادمی اسکار معرفی می‏شود. در میان آن‎ها بچه‎های آسمان مجید مجیدی بود که تا مرز دریافت اسکار پیش رفت اما در انتها کمدی زندگی زیباست روبرتو بنینی بود که با روایت داستان یک یهودی ایتالیایی زیر چکمه‎های نازی، جایزه‌ی هفتاد و دومین دوره (۱۹۹۹ میلادی) را به خود اختصاص داد. پس از آن اصغر فرهادی دو بار در سال‎های ۲۰۱۲ و ۲۰۱۷ برای فیلم‎های جدایی نادر از سیمین و فروشنده برنده‎ی اسکار شد.

وظیفه‎ی انتخاب نماینده‎ی ایران در اسکار بر دوش کمیته انتخاب فیلمی است که زیر نظر معاون بین‌الملل بنیاد سینمایی فارابی تشکیل می‌شود و تا ۲ اکتبر (۱۰ مهر) برای معرفی فیلم زمان دارد. البته این کمیته با میزبانی فارابی و تعامل با خانه سینما و سازمان سینمایی سازماندهی می‎شود. در تشکیل کمیته باید از افرادی استفاده شود که در تولید و بهره‌برداری از فیلم‎های اکران شده طی یک سال گذشته ذی‌نفع به حساب نیایند. برای انتخاب نماینده ایران در اسکار امسال تاکنون این کمیته تشکیل نشده که عده‎ای علت این مسئله را احتمال جابجایی در مدیریت فارابی می‎دانند و برخی هم از اختلاف میان حیدریان و تابش سخن می‎گویند. در هر حال کمتر از یک ماه مانده به مهلت نهایی معرفی فیلم به آکادمی، هنوز مشخص نیست چه رویه‎ای در قبال اسکار اتخاذ خواهد شد.

 

معرفی یک فیلم به اسکار فرصتی است که هر کشور دارد تا تولیدات فرهنگی خود در عرصه سینما را به شهرت جهانی برساند. بخصوص حضور در لیست نامزدهای نهایی، نگاه‎های هنردوستان سراسر دنیا را جلب می‎کند. به این فکر کنید سینمای کشوری مثل فلسطین که از لحاظ سیاسی به ما گره خورده است را چطور می‎شناسیم؟ آیا جز دو فیلم از «هانی ابواسعد» که در اسکار برجسته شدند نمونه‎ی شاخص دیگری سراغ داریم؟ در مواجهه با مسئله‏‌ی انتخاب نماینده‎ی سینمای ایران در اسکار، دیدگاه‎های مختلفی وجود دارد. گروهی از صاحب‎نظران معتقدند که در شرایط نزدیک به هم فیلمی باید به آکادمی معرفی شود که پخش‎کننده‎ی معتبری داشته باشد و بتواند به خوبی لابی کند. در واقع این گروه به طور ضمنی معتقدند حواشی حول فیلم می‎تواند تاثیر به سزایی بر رای اعضای آکادمی بگذارد. همچنین حضور در جشنواره‎های بین‎المللی به‌خصوص فستیوال برلین و ونیز هم می‎تواند امتیاز مثبتی برای فیلم باشد.

عده‎ای دیگر معتقدند که باید فیلمی به اسکار معرفی شود که از لحاظ محتوا و ساختار مورد پسند این جایزه آمریکایی و منطبق با معیارهای آن باشد. فیلم‌های مورد اشاره این گروه غالبا فیلم‎هایی با مضمون اجتماعی هستند که درگیری‎های دراماتیک میان انسان‎های مختلف را به تصویر کشیده‎اند و سازندگان این آثار معتقدند موقعیت‎هایی را به تصویر می‎کشند که جغرافیا و مرز نمی‎شناسد. اما برخی منتقدان آن را ژانر فلاکت می‎نامند و معتقدند این فیلم‎ها تصویری ناقص از جامعه ایران را به جهان ارائه می‎دهند. فارغ از این مسئله جای تامل دارد در شرایطی که ایران در غرب در بایکوت رسانه‌ای قرار دارد و هجمه‎ی عظیم رسانه‎های غربی علیه ایران تمامی ندارد، معرفی این ‎گونه فیلم‎ها چه آورده‎ای برای ایران خواهد داشت.

از دیگر سو کسانی هم هستند که زیر میز می‌زنند و معتقدند ما اصلا نباید فیلمی به اسکار معرفی کنیم. آن‎ها می‌گویند به‌خصوص پس از جایزه‎ فیلم ضدایرانی آرگو و نقش آفرینی «میشل اوباما» در اهدای آن، ردپای دشمنی آمریکا با ایران در سیاست‎های فرهنگی و در عرصه هنر بیش از پیش هویدا شده‎اند. برخی اما معتقدند باید از فرصتی که اسکار برای دیده‎ شدن سینمای ایران فراهم می‎کند حداکثر استفاده را کرد و پیام‎ها و ارزش‎های ایرانی را به جهان معرفی کنیم. این سخنان را تقریبا اکثر صاحب‎نظران به زبان می‎آورند اما در عمل به ندرت چنین امکانی پدید می‎آید. چون اولا بضاعت سینمای ایران در این حوزه اندک است و همان بضاعت اندک نیز گاها کیفیت قابل قبولی ندارد. ثانیا بسیاری با وجود صحه گذاشتن بر اصل بازنمایی فرهنگی، معتقدند باید فیلمی فرستاد که شانس بیشتری را در کسب جایزه داشته باشد.

 

امسال اما دست کمیته‎ی احتمالی انتخاب چندان پر نیست و دلیل آن حضور اندک فیلم‎های ایرانی در جشنواره‎های بین‎المللی در کنار کیفیت متوسط و ضعیف بسیاری از آن‏ها است. در میان فیلم‎هایی که واجد شرایط اولیه برای معرفی به اسکار هستند، از ماجرای نیمروز، آن سوی ابرها، یتیمخانه ایران، بیست و یک روز بعد و بدون تاریخ بدون امضا می‎توان نام برد. آن سوی ابرها فیلم تازه‎ مجید مجیدی تماما در هند فیلمبرداری شده و حتی ممکن است به عنوان نماینده‎ی سینمای هند به اسکار برود. با توجه به عدم اکران آن در ایران و هندی بودن اکثر عوامل بعید است آخرین ساخته‎ی مجیدی نماینده‎ی امسال ایران در اسکار باشد. اما بیست و یک روز بعد شاید شبیه‌ترین فیلم به آثار مجیدی‎ در سال گذشته بود و با توجه به انتخاب فیلم‎های مجیدی در سال‎های قبل، دارای شانس خوبی برای معرفی به اسکار است. یتیمخانه ایران هرچند در اکران و تبلیغات مورد بی مهری واقع شد اما مدتی پس از اکران مورد توجه نخبگان قرار گرفت. فیلمی که با توجه به ژانر تاریخی و ساخت پرهزینه و نگاه ملی خود می‌تواند نماینده مناسبی برای ایران و بیان رنج‌های تاریخی این کشور و دشمنی‌های درازمدت انگلیسی‌ها باشد.

بدون تاریخ بدون امضا شاید جدی‎ترین فیلم جریان خود در سال اخیر بوده است. می‎توان گفت عمده فیلم‎هایی که تاکنون از ایران به اسکار معرفی شده‏اند، پس زمینه‎ای را داشتند که فیلم جلیلوند هم دارای آن است. عده‎ای معتقدند او مانند خیلی‎های دیگر کپی خاص خود را از سینمای اصغر فرهادی ارائه می‎دهد و با توجه به موفقیت‎های فرهادی در اسکارهای پیشین شانس قابل توجهی برای بدون تاریخ بدون امضا وجود دارد. این فیلم در جشنواره فجر نیز مورد توجه قرار گرفت اما حضور بین‏المللی قابل توجهی نداشته و تنها در ونیز به نمایش در آمده است؛ اما جایزه بخش فرعی این جشنواره را برده است.

رگ خواب نیز درام عاشقانه‎ای است که سینمای اجتماعی متفاوتی ارائه می‎دهد و در آن خبری از جبر اجتماعی و سیاهی‌های مشمئز کننده نیست بلکه روایتی اخلاقی از فروپاشی و دوباره برخاستن یک فرد در نسبت با اجتماع خود است. این فیلم مورد توجه منتقدان قرار گرفت اما در فجر توفیقی نداشت. با وجود ویژگی‎های شاخصی که در فیلم وجود دارد انتخاب و معرفی آن به اسکار می تواند نسخه متفاوتی از سینمای اجتماعی ایران را به جهان ارائه دهد که لزوما با سیاهی و ناامیدی پیوند نخورده است.

ماجرای نیمروز از جمله فیلم‎هایی است که شانس بالایی را دارد. این فیلم توانست سیمرغ بلورین بهترین فیلم را از سی و پنجمین جشنواره فجر در سال ۹۵ به دست آورد. همچنین در جشن حافظ و جشن انجمن منتقدان نیز مورد توجه قرار گرفت. شیوه‎ی روایت خاص فیلم و کارگردانی خوب آن اثری قابل دفاع را پدید آورده است. از سوی دیگر داستان فیلم می‏تواند نمایش‎های بین‎المللی اخیر سازمان منافقین را به چالش بکشد و فضای رسانه‎ای را تحت تاثیر قرار دهد. البته با توجه به اتفاقی که برای فیلم محمد رسول‎الله افتاد، ماجرای نیمروز راه سختی را در پیش دارد. از نامه‎ای که به امضای عده‎ای ناشناس علیه فیلم محمد رسول الله به آکادمی ارسال شد می‎توان دریافت که جریانی در سینما وجود دارد که نظر متفاوت با خود را بر نمی‎تابد و برای حذف رقیب حاضر است فرصت‌های جهانی را از میهن خود سلب کند!

 

پیوند