چیز، جانور، آن یا هر ترجمه دیگری که از IT شده، داستان کودکانی است که در مقابل یک موجود شیطانی قرار می‎گیرند. موجودی که از ترس‎های آنان تغذیه می‎کند.  فیلم اقتباسی از رمانی به همین نام از استیفن کینگ است. «چیز» پیش از آن که بتواند به کودکان صدمه بزند، به آن‎ها توهمی را القا می‎کند. بچه‎ها وقتی این توهم را واقعی می‎پندارند، آسیب‎پذیر می‎شوند و به دام آن موجود میافتند. آنها برای رهایی از خطر هم باید دور هم بمانند و هم بتوانند به طور فردی، و البته با کمک دوستانشان، واقعیت و توهم را از هم تمییز دهند.

انتخاب ظاهر دلقک برای چیز، از یک سو یک تناقض ماهوی بین شادی و هراس در خود دارد. اما از نگاه دیگر دلقک به عنوان شمایلی از سرگرمی محض نوعی اخطار برای کودکان است. داستان آشکارا کودکان را به کنار هم بودن و کمک به یکدیگر فرا می‎خواند. کنار هم بودن نه تنها آن‎ها را از مشکلات مجازی رها می‎کند، بلکه برابر مشکلات واقعی نظیر «بولی»های مدرسه نیز توانمند می‎سازد. شاید کینگ در زمان نوشتن رمان تصورش را هم نمی‎کرد که چند دهه بعد آنچه نسبت به آن نگران بود با شتاب روزافزونی در حال گسترش باشد؛ کودک تنها و ساعت‎های طولانی پای ایسنتاگرام و گیم.

محصول سال 2017 تنها بخشی از رمان را به تصویر کشیده است. فیلم نسخه‎ی دیگری مربوط به سال 1990 دارد که سعی کرده تمام رمان را اقتباس کند. نسخه سال 90 بیشتر به رمان و زبان کلمات پای‎بند بوده درحالی که نسخه 2017 سینماییتر است و سعی کرده هر آنچه فیلم قبلی به راحتی با دیالوگ از کنارش گذشته را به زبان تصویر دراورد. البته پیشرفت تکنولوژی سینمایی هم کمکی زیادی به این فرآیند کرده است. تقریبا هر آنچه در پاراگراف اول همین متن آمده در فیلم سال ۹۰ به صورت دیالوگ گفته شده اما خبری از آن دیالوگ‎ها در نسخه اخیر نیست.

تفاوت دیگری که بین دو نسخه وجود دارد در شخصیت پردازی این کودکان و ریشههای ترس‎های آنان است. نسخه ۲۰۱۷ در این رابطه بسیار موفق‎تر بوده است و توانسته بهتر مشکلات بین کودکان و والدینشان را به تصویر بکشد. البته این نسخه بسیار خشن‎تر از نسخه سال ۹۰ است و البته با غلظت اروتیسم بیشتر. شخصیت بورلی از یک دختر ساده در نسخه سال 90 تبدیل به یک موجود اغواگر تبدیل شده که مشکلاتی با ربط مستقیم به جنسیت او مواجه شده است. تفاوتی که در ظاهر دو بازیگر انتخابی هم احساس می‎شود. مشکلات بین بورلی و پدرش از سختگیری‎های یک پدر بیش از حد نگران به نوعی انحراف جنسی بدل شده است. با همه این‎ها استفاده از ژانر وحشت به خودی خود نوعی ایجاد توهم منفی برای کودکان است و هر قدر هم پیام اخلاقی متضاد این مسئله در آن گنجانده شود، نقض عرض است. اما چیز را میتوان تلاش قابل توجهی در پیوند این دو دانست.