«رگ خواب» درامی منسجم از زنی تنهاست که به تازگی طلاق گرفته و به دنبال شغل می‎گردد. در این حین با مردی آشنا می‎شود و مسیر جدیدی در زندگی او گشوده می‎شود. فیلم با نگاهی زنانه به این رابطه نگاه می‎کند. دریچه‎ی لطیف نگاه فیلم باعث می‎شود عمق خطرناک این رابطه از ابتدا هویدا نباشد. بیم‎ها و امیدهای زن و دنیای درون وی برای ما با ظرافت تصویرگری می‎شود. کارگردانی فیلم بسیار دقیق است و تک‎گویی نقش اول نیفتاده است. دکوپاژ کاملا در خدمت فیلمساز است و نمادها در گوشه و کنار آن در خدمت قصه و القای احساس آن به مخاطب‎اند.

«رگ خواب» تصویری از یک ازدواج سفید است. رابطه‎ی «مینا» و «کامران» رمانتیک و فرانسوی آغاز می‎شود. فراز و فرود می‎یابد و در نهایت عواقبی برای هردو دارد که صد البته برای مینا گران‎تر تمام می‎شود. او بسیار تنهاست؛ این تنهایی از کودکی او آغاز شده و احتمالا تا زمان مرگ همراه او خواهد بود. این نقطه‎ی آسیب‎پذیری اوست و شالوده‎ی درام فیلم روی آن بنا شده است. در فیلم حتی یک خانواده‎ی کامل نمی‎بینیم. خانواده‎ای که بتواند سرپناه باشد. سردرگمی و بی‎پناهی یک زن به گونه‎ای افراطی تجسم یافته و به آزاردهنده‎ترین وجه ممکن در قاب تصاویر دیده می‎شود.

فیلم بازیگران کمی دارد و بیشترین بار آن هم بر دوش «لیلا حاتمی» است. کارگردان روی توانایی فردی وی تکیه کرده است وگرنه داستان می‎طلبید که زوج بازیگر حداقل ۱۰ یا ۱۵ سال جوان‎تر از تهامی و حاتمی باشند. او حاتمیِ «سر به مهر» را در موقعیتی که «طناز طباطباییِ» در «آرایش غلیظ» داشت قرار داده و سعی در پروراندن ترکیب این دو داشته است. این تنها یک وجه از تقلید کارگردان از خود است. او حتی در نوع همکاری با «همایون شجریان» هم به تکرار افتاده است. مخاطب فیلم ترکیب سلبریتی‎های مورد علاقه‎ی خود را می‎بیند. آیا این تقلید از خود و تکرار به معنی پایان یک استعداد سینمایی است؟

 

پیوند