«سلکشن رویا» نوار کاستی بود که «ارژنگ» مخصوص «رویا» پر کرده بود. نواری از آهنگهایی که رویا دوست دارد. از همان ابتدای فیلم اول فهمیدیم که رویا، «نهنگ» است و ارژنگ «گاو». رویا شکارچی قهاری است که فلهای صید میکند. مطلبی که در فیلم دوم بیشتر هویدا میشود. زمانی متوجه میشویم افراد زیادی در محل، مشقهای او را مینوشتند. رویای ارژنگ، تنها نقطه امید و روشنی زندگی او از کودکی تا پیری است. رشد و تربیت ارژنگ حول بت رویا شکل میگیرد. او هر کاری میکند تا نظر رویا را جلب کند. پسرک عاشق سعی دارد همانی بشود که معشوق میخواهد. بنابراین شاید بتوان شخصیت رویا را فراتر از یک دختر ساده و سربههوا، توصیف کرد. او تجسم آرزوهای موهوم و دور و دراز یک نسل است. در حالی که خود این رویا شکل ثابتی ندارد و مدام در حال تغییر و تحول است و هویتی وارداتی و کپی ناقصی از فرهنگ غربی دارد.
عشق ارژنگ در بستری مدرن تعریف شده است و کمترین ربطی به جامعه غالبا سنتی ایران دارد. این عشق در زمانی رخ میدهد که خرده فرهنگی در حال گسترش است و رابطهی رویا و ارژنگ در سپهر آن تعریف میشود. فرهنگی که همراه با پیشرفتهای سریع تکنولوژی رشد میکند. بخشی از نقد فرهنگی فیلم هم در همین رابطه است. زمانی که به جای مدیریت این ابزارهای جدی، مسئولین فرهنگی وقت فقط از گزینه ممنوعیت استفاده میکردند. البته خود فیلم هم نسخهای برای این وضعیت ارائه نمیدهد. بلکه در آن غرق شده و سعی کرده از بیمفهومی، نوستالژیسازی کند. برای این کار هم سراغ مصادیق نازل و گاها سخیف آن زمان رفته است.
رویا نهنگ است و ارژنگ گاو. رویای ارژنگ که تنها نقطه امید و روشنی زندگی او از کودکی تا پیری است. رشد و تربیت ارژنگ حول بت رویا شکل میگیرد. او هر کاری میکند تا نظر رویا را جلب کند. عاشقی که سعی دارد همانی بشود که معشوق میخواهد. اما این عشق در بستری مدرن تعریف شده است. ارژنگ دائما با رویا در ارتباط است ولی به طور رسمی از او خواستگاری نمیکند. تابوی این نوع رابطه قبلا در فیلمهای دیگری شکسته شده بود. ویژگی نهنگ عنبر در بردن آن به عمق تاریخ است. در فیلم اول ما سیر این رابطه را میبینیم و در هر بازه زمانی با توجه به اقتضائات آن دوره رفتار ارژنگ تغییر میکند اما هدف ثابت است: بیهدفی و سرگردانی. پوچی زندگی و تسلسلی که ارژنگ در آن گیر افتاده، عشق صادقانه و نافرجام ارژنگ به رویا و بیتوجهی و خودخواهی رویا، بنمایهی هر دو فیلم است.
قسمت دوم نهنگ عنبر را نمیتوان دنبالهی روایی قسمت اول دانست. در ابتدا به نظر میرسد داستان ادامهی قسمت قبل است، و قرار است ازدواج و زندگی مشترک ارژنگ و رویا را ببینیم. اما باز به روایت اول شخص ارژنگ از دوران جوانی او و رویا وارد میشویم. اما این بار فیلمساز بازهی زمانی محدودتری را برای روایت انتخاب کرده است. فیلم دوباره به دهه شصت شمسی بازمیگردد و با اضافه شدن کاراکتر شهاب نگاهی دیگر به رابطهی رویا و ارژنگ میاندازد. اما گویی وارد دهه پنجاه آمریکا شدهایم. قاب فیلم هم تنگتر شده و بخش کوچکتری از جامعه آن روز را به تصویر کشیده است. جوانانی را میبینیم که هیچ کار و دغدغهای غیر از دورهم جمع شدن، رقص و آواز ندارند. آن هم در دورهای که کشور درگیر جنگی تما عیار است. تنها حسی که این جوانان از جنگ دارند همان موشک بارانهای تهران است که البته در این جا فیلمساز دقت کافی را نداشته و فیلمنامه تناقضاتی با فیلم اول دارد.
«شهاب» تمایز اصلی فیلم اول و دوم است. جوانی با پاسپورت آمریکایی که گروه دوستانهی کوچک فیلم تحت تاثیر او هستند. دخترها مجذوب او و ارژنگ متنفر از اوست. او دونژوانی است که قرار است غلبهی فرهنگ غربی را به رخ بکشد. کلام و رفتار و عادات و حتی محیط زندگی او روی بقیه کاراکترها تاثیر مستقیم دارد. جوانان فیلم با مقیاس او سنجیده میشوند. فیلم نه تنها از داستان قسمت اول نهنگ عنبر، که حتی از حواشی بازیگران خود نیز کپی کرده است. وجه بارزی از این موضوع، استفاده از «حسام نوابصفوی» در نقش شهاب که سایر کاراکترهای فیلم معتقدند او شبیه «الویس پرسیلی» است! او در سکانسی حرکات الویس هنگام نواختن را ناشیانه تقلید میکند.
موسیقی یکی از نقاط پررنگ در نهنگ عنبر ۲: سلکشن رویا است. جوانان فیلم مشتی رقاص و نوازنده موسیقی هستند که غذا میخورند، حرف میزنند و ساز میزنند. فیلم از چندین کلیپ موسیقی و رقص پر شده است که ظاهرا ممیزی بخشی از آن را حذف کرده است. از جمله این موارد رقص تک نفره بازیگر زن فیلم است که خود فیلمساز با ناراحتی از حذف آن یاد کرده است! نهنگ عنبر گرفتار سایر دنبالهسازیهای سینمای ایران شده است. کارگردان نتوانسته جهان فیلم اول را بسط دهد و در بازگشتی دوباره به آن حال و هوا با اضافه گردن غلظت موسیقی و رقص در فیلم، اثری تقریبا تکراری را ساخته و پرداخته کرده که امید سوارشدن به دوش نسخه اول خود را دارد تا در گیشه به سود بالایی برسد. نهنگ عنبر ۲: سلکشن رویا، همان تکهپرانیهای سیاسی و ادبیات ژورنالیستی همیشگی کارگردانش را دارد؛ اما این بار سطحیتر از نهنگ عنبر و صد البته تکراری!
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.