اختلافات درونی خانه سینما و مشکلات حقوقی پیش از بسته شدن مقطعی آن، که با تصمیمات غلط مدیریت وقت سازمان سینمایی تبدیل به یک کشمکش پر حاشیه شده بود. احتمالا مستند وقایع خانه سینما تصمیم داشته به این موضوع بپردازد. اما میبینیم در همان دقایق اولیه ناگهان با آب و تاب تصاویری از «فرح پهلوی» در حال افتتاح خانه هنرمندان سینما را نشان میدهد. پس از آن از ورشکستگی سینما در پایان دوره پهلوی میگوید و در نهایت به سراغ تشکیل خانه سینمای فعلی در سالهای بعد از انقلاب میرود بدون این که از ارتباط ماهوی این وقایع بگوید. این تاریخگویی ناقص و مشوش اندکی ادامه مییابد تا این که ناگهان به انتخابات سال ۸۸ میپرد.
فیلم بارها و بارها تاکید بر صنفی بودن این نهاد سینمایی دارد و از برخوردهای سیاسی شکایت میکند، اما مکررا از یک جریان سیاسی یاد میکند و خود را طرفدار آن نشان میدهد. تا جایی که حاضر است برای آن رقص و پایکوبی کند. البته این سیاسی کاری نه فقط در منش سازنده اثر که در رفتار افراد درگیر در ماجرا نیز به وضوح در مستند نمایان است. کاسبکاری صفتی است که در هر دو گروه درگیر در دعوا دیده میشود. طبیعتا گروهی که فیلمساز مخالف آنهاست به عینه در فیلم به خاطر این صفت تحقیر و تمسخر میشوند. اما رفتار گروه دیگر نیز همین خصیصه را با ظاهری شیک نمایان میکند.
جدای از روایت یک طرفهی مستند که سراغ افرادی به زعم خود مقصر اصلی ماجرا نمیرود٬ خود ماجرا را نیز بسیار گنگ روایت میکند. در این مسئله هم باز نگاه سیاستزده سازندهی اثر کاملا خودنمایی میکند. جایی که یک دعوای صنفی که صد البته با مداخله غلط مدیر وقت همراه شده بود، به یک تقابل صنفی-دولتی بدل شده است. فیلم جدای از تدوین ضعیف و ساختار گنگ و بههم ریختهی روایت از یک مشکل دیگر نیز رنج میبرد، و آن تمایل شدید فیلمساز برای جلوی دوربین بودن و دیده شدن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.